نگاهي به نهمين انتخابات رياست جمهور ايران
نگاهي به نهمين انتخابات رياست جمهور ايران
باور كنيد اين كوچه هم بن بست است
دكتر رؤيا طلوعي
عضو كانون زنان كرد مدافع صلح و حقوق بشر
هشت سال در كوچه پسكوچههاي اصلاحات پرسهمان دادند. در ميان اميد و نااميدي در جستجوي عدالت و آزادي، جز درهاي بسته و انتهاهاي بنبست نديديم. تا اندكي دل خوش شد و لبخند از راه رسيد كه نقش لبان گردد، خشكي و ترك حاصل از زمزمهي شعارهاي بيعمل و وعدههاي بيفرجام لبها را آزرد. آزادي، رفع تبعيض جنسيتي و مليتي، برابري، اعادهي حقوق حقهي اقليتها، توسعهي فرهنگي، سياسي، اقتصادي، اجتماعي و... همچون رؤيا دستنيافتنيتر شد.
مشتهاي گره كرده، سرگردان
دانشجويان و روزنامه نگاران در بند
زنان متعجب از وعدههاي توخالي و كنوانسيون ردشدهي رفع تبعيض.
كردها، اصيل ترين قوم ايراني بازگشته از صندوقهاي رأي با دستان خالي و اين بار...
آزادي در سوگ توقيف مطبوعات و پايمالي حقوق، سيه پوشيد و سوگوار به دنبال تابوت آرزوهاي برباد فنا رفتهي مردم به راه افتاد.
كارناوال فريب در دو دورهي 4 ساله هيجانها و شورها را به باد داد و گرد نااميدي و انفعال خانه دلها را پوشاند. مردم را فقط در پاي صندوقهاي رأي لازم داشتند و زان پس فراموششان نمودند چرا كه حضورشان براي نمايش مشروعيت نظام كافي بود پس ديگر حرف اضافه ممنوع!
خاتمي آمد با هزاران وعدهي رنگين كه بيش از 90% آنها عملي در پي نداشت. اكنون ميرود و در وداع خود ميگويد: از من بيش از اين انتظار نداشته باشيد. هماكنون رسم ناپسندي كه وي ازخود به جا گذاشته متأسفانه مورد استفاده ساير كانديداها قرار گرفته است. او با شعارهاي فريبنده جوانان و زنان را به پاي صندوقهاي رأي كشيد و اينان ميخواهند با همان شعارها اقليتهاي ملي را به پاي صندوقهاي رأي بكشانند. چه آن موقع و چه اكنون تنها تعداد بالاي رأي را براي «كوبيدن مشت محكمي به دهان استكبار جهاني» لازم داشته و دارند.
عجبا كه عدهاي ميگويند شرايط براي طرح مطالبات قومي فراهم شده است! مگر شرايط براي طرح مطالبات زنان فراهم نشده بود؟ پاسخ 8 ساله چه بود؟ رد كنوانسيون رفع تبعيض، قطع بودجه مركز مشاركت زنان، طرح اجباري لباس ملي، پيشنهاد اعدام زنان گرسنهي خياباني ووو
در شرايطي كه در افغانستان و عراق زنان به يمن دمكراسي غربي وارداتي در مقام وزارت مشغول به كار ميگردند و وزارتخانههاي مختص زنان با بودجهاي بالا تشكيل ميگردد، در ايران دريغ از يك وزير زن و دريغ از يك رئيس مجلس زن و هزاران دريغ ديگر.
از آن جمع رئيس و رؤسا و برخي معاونين ادارات دولتي كردستان -حضرات اصلاح طلبان كرد- كه قبلاً مورد مرحمت تأييد صلاحيت از سوي نظام جهت احراز پستهاي دولتي و خدمت به اسلام و مسلمين قرار گرفته و ليكن صلاحيت آنان به علت كرد بودن -با وجود هر نوع درخشش در سوابق خدمتي- از حد معيني بالاتر نرفته و هرگز نخواهد رفت، در عجبم.
عجبا كه:
1- يك شبه ناسيوناليست شده و به ياد حقوق مردم كرد ميافتند.
2- در طي اين 8 سال با وجود تريبون سخنگويي دولت، يك كلام در مطالبهي حق ملت كرد نگفتند و اكنون نگران مفت هدر رفتن 3 ميليون رأي كردها هستند! «ليلا زانا» از تريبون مجلس تركيه حق زبان مادري ملت خويش را فرياد زد. اينان از چه ميترسيدند؟ از زندان؟
به راستي «ليلا» يك زن كرد واقعي است. اينان چه هستند؟
3- از يك بندونيم قانون اساسي حقوق پايمال شدهي ملت كرد را وعده ميدهند اما نميگويند چقدر و چگونه؟
4- از نخستين اجماع كردها در مناطق كرد نشين براي اولين بار در تاريخ ايران(!!) و دستهبندي مطالبات خود سخن ميگويند. گويا سن هيچ يك به سالهاي 59-57 قد نميدهد و انگار كه مطالبات بسيار واضح و مشخص كردها را در مورد دمكراسي و فدراليسم هرگز نديده و نخواندهاند.
5- هنوز ملت كرد را قوم كرد مينامند.
6- آقايان انتسابي از سوي دولت از كي نمايندهي منتخب مردم كرد شده و از سوي كردها سخن ميرانند و كانديدا معرفي ميكنند!
7- عجبا و اسفا كه مردم كرد را تا بدين حد ساده ميانگارند.
به راستي وعدههاي داده شده به زنان چقدر به واقعيت پيوست، وعدههايي كه به كردها ميدهند، حتي اندكتر از آن هم به واقعيت نخواهد پيوست. اميدوارم انتظار نداشته باشند كه كلاهي را كه اين بار گشادتر از پيش دوخته شده با دست خود برسر خويش بگذاريم.
چه رأي بدهيم و چه رأي ندهيم، چه رئيس جمهور اصلاح طلب باشد چه محافظه كار، اين مقام بي اختيارتر از آن است كه بتواند و حتي بخواهد كه براي مردم كرد كاري كرده و حقي اعاده نمايد. ما را به خير ايشان اميدي نيست، شر نرسانند كافيست.
آقايان محترم اصلاحطلب كرد نيز به جاي خوشخدمتي بيشتر و صرف انرژي و تلاش جهت كسب رأي بيشتر مردم كرد در انتخابات رياست جمهوري و كسب مدال افتخار، انرژي خود را همچون سابق صرف رايزني و زدوبند جهت حفظ ميزهاي مبارك نموده و از ملت كرد مايه نگذارند. باور كنيد كوچه اين انتخابات نير بن بست است حتي اگر به هر ترفندي شده ملت كرد را به پاي صندوقهاي رأي بكشانيد.
البته كار آقايانِ مقامدارِ اصلاحطلب، از جنبههايي قابل بررسي و تأمل است. جنبهي مثبتش اين است كه پس از سركوب 59 خواستهها و مطالبات مردم كرد همچنان باقي است و امروزه مجدداًَ به حدي از ارتقاء و توان طرح رسيده كه آقايان را نيز ناچار به دنبالهروي نموده و از سوي ديگر هواشناسانِ اصلاحاتي نيز به حق پيشبيني نمودهاند كه «هوا به راستي پسه» و با يك چرخش ناگهاني شايد بتوان با يك تير دو نشان زد. هم از اين طرف رأي جلب كرد و پايگاه ميز و مقام را از گزند بركناري -با شروع به كار باند جديد حكومتي- مصون نگه داشت و هم نقطهي مثبتي در كارنامهي خود بگذارند كه اگر وقتي «تقي به توقي خورد»، يك نمرهي قبولي هم در كارنامهي پر از تجديد و تكمادهي خود به مبارزان و مردم كرد ارائه دهند؛ تا كه قبول اوفتد و در نظر آيد. كاري كه طرفداران باند محافظهكار قبلاً انجام داده و البته نمرهي درخشاني هم كسب نكردهاند.توجه: به دنبال انتشار اين مقاله بدون شك آماج حملات هميشگيِ آقايان قرار خواهم گرفت و انواع و اقسام تهمتهاي سياسي و اخلاقي «مزدور، جناح راستي و بياخلاق و غيره» را تكرار خواهند كرد. به عنون يك زن كرد نميتوانم با سكوت، نظارهگري منفعل باشم و از حملات هم ابايي ندارم. تاريخ، بهترين قاضي خواهد بود و آينده همه چيز گذشته را روشن و شفاف خواهد كرد.
باور كنيد اين كوچه هم بن بست است
دكتر رؤيا طلوعي
عضو كانون زنان كرد مدافع صلح و حقوق بشر
هشت سال در كوچه پسكوچههاي اصلاحات پرسهمان دادند. در ميان اميد و نااميدي در جستجوي عدالت و آزادي، جز درهاي بسته و انتهاهاي بنبست نديديم. تا اندكي دل خوش شد و لبخند از راه رسيد كه نقش لبان گردد، خشكي و ترك حاصل از زمزمهي شعارهاي بيعمل و وعدههاي بيفرجام لبها را آزرد. آزادي، رفع تبعيض جنسيتي و مليتي، برابري، اعادهي حقوق حقهي اقليتها، توسعهي فرهنگي، سياسي، اقتصادي، اجتماعي و... همچون رؤيا دستنيافتنيتر شد.
مشتهاي گره كرده، سرگردان
دانشجويان و روزنامه نگاران در بند
زنان متعجب از وعدههاي توخالي و كنوانسيون ردشدهي رفع تبعيض.
كردها، اصيل ترين قوم ايراني بازگشته از صندوقهاي رأي با دستان خالي و اين بار...
آزادي در سوگ توقيف مطبوعات و پايمالي حقوق، سيه پوشيد و سوگوار به دنبال تابوت آرزوهاي برباد فنا رفتهي مردم به راه افتاد.
كارناوال فريب در دو دورهي 4 ساله هيجانها و شورها را به باد داد و گرد نااميدي و انفعال خانه دلها را پوشاند. مردم را فقط در پاي صندوقهاي رأي لازم داشتند و زان پس فراموششان نمودند چرا كه حضورشان براي نمايش مشروعيت نظام كافي بود پس ديگر حرف اضافه ممنوع!
خاتمي آمد با هزاران وعدهي رنگين كه بيش از 90% آنها عملي در پي نداشت. اكنون ميرود و در وداع خود ميگويد: از من بيش از اين انتظار نداشته باشيد. هماكنون رسم ناپسندي كه وي ازخود به جا گذاشته متأسفانه مورد استفاده ساير كانديداها قرار گرفته است. او با شعارهاي فريبنده جوانان و زنان را به پاي صندوقهاي رأي كشيد و اينان ميخواهند با همان شعارها اقليتهاي ملي را به پاي صندوقهاي رأي بكشانند. چه آن موقع و چه اكنون تنها تعداد بالاي رأي را براي «كوبيدن مشت محكمي به دهان استكبار جهاني» لازم داشته و دارند.
عجبا كه عدهاي ميگويند شرايط براي طرح مطالبات قومي فراهم شده است! مگر شرايط براي طرح مطالبات زنان فراهم نشده بود؟ پاسخ 8 ساله چه بود؟ رد كنوانسيون رفع تبعيض، قطع بودجه مركز مشاركت زنان، طرح اجباري لباس ملي، پيشنهاد اعدام زنان گرسنهي خياباني ووو
در شرايطي كه در افغانستان و عراق زنان به يمن دمكراسي غربي وارداتي در مقام وزارت مشغول به كار ميگردند و وزارتخانههاي مختص زنان با بودجهاي بالا تشكيل ميگردد، در ايران دريغ از يك وزير زن و دريغ از يك رئيس مجلس زن و هزاران دريغ ديگر.
از آن جمع رئيس و رؤسا و برخي معاونين ادارات دولتي كردستان -حضرات اصلاح طلبان كرد- كه قبلاً مورد مرحمت تأييد صلاحيت از سوي نظام جهت احراز پستهاي دولتي و خدمت به اسلام و مسلمين قرار گرفته و ليكن صلاحيت آنان به علت كرد بودن -با وجود هر نوع درخشش در سوابق خدمتي- از حد معيني بالاتر نرفته و هرگز نخواهد رفت، در عجبم.
عجبا كه:
1- يك شبه ناسيوناليست شده و به ياد حقوق مردم كرد ميافتند.
2- در طي اين 8 سال با وجود تريبون سخنگويي دولت، يك كلام در مطالبهي حق ملت كرد نگفتند و اكنون نگران مفت هدر رفتن 3 ميليون رأي كردها هستند! «ليلا زانا» از تريبون مجلس تركيه حق زبان مادري ملت خويش را فرياد زد. اينان از چه ميترسيدند؟ از زندان؟
به راستي «ليلا» يك زن كرد واقعي است. اينان چه هستند؟
3- از يك بندونيم قانون اساسي حقوق پايمال شدهي ملت كرد را وعده ميدهند اما نميگويند چقدر و چگونه؟
4- از نخستين اجماع كردها در مناطق كرد نشين براي اولين بار در تاريخ ايران(!!) و دستهبندي مطالبات خود سخن ميگويند. گويا سن هيچ يك به سالهاي 59-57 قد نميدهد و انگار كه مطالبات بسيار واضح و مشخص كردها را در مورد دمكراسي و فدراليسم هرگز نديده و نخواندهاند.
5- هنوز ملت كرد را قوم كرد مينامند.
6- آقايان انتسابي از سوي دولت از كي نمايندهي منتخب مردم كرد شده و از سوي كردها سخن ميرانند و كانديدا معرفي ميكنند!
7- عجبا و اسفا كه مردم كرد را تا بدين حد ساده ميانگارند.
به راستي وعدههاي داده شده به زنان چقدر به واقعيت پيوست، وعدههايي كه به كردها ميدهند، حتي اندكتر از آن هم به واقعيت نخواهد پيوست. اميدوارم انتظار نداشته باشند كه كلاهي را كه اين بار گشادتر از پيش دوخته شده با دست خود برسر خويش بگذاريم.
چه رأي بدهيم و چه رأي ندهيم، چه رئيس جمهور اصلاح طلب باشد چه محافظه كار، اين مقام بي اختيارتر از آن است كه بتواند و حتي بخواهد كه براي مردم كرد كاري كرده و حقي اعاده نمايد. ما را به خير ايشان اميدي نيست، شر نرسانند كافيست.
آقايان محترم اصلاحطلب كرد نيز به جاي خوشخدمتي بيشتر و صرف انرژي و تلاش جهت كسب رأي بيشتر مردم كرد در انتخابات رياست جمهوري و كسب مدال افتخار، انرژي خود را همچون سابق صرف رايزني و زدوبند جهت حفظ ميزهاي مبارك نموده و از ملت كرد مايه نگذارند. باور كنيد كوچه اين انتخابات نير بن بست است حتي اگر به هر ترفندي شده ملت كرد را به پاي صندوقهاي رأي بكشانيد.
البته كار آقايانِ مقامدارِ اصلاحطلب، از جنبههايي قابل بررسي و تأمل است. جنبهي مثبتش اين است كه پس از سركوب 59 خواستهها و مطالبات مردم كرد همچنان باقي است و امروزه مجدداًَ به حدي از ارتقاء و توان طرح رسيده كه آقايان را نيز ناچار به دنبالهروي نموده و از سوي ديگر هواشناسانِ اصلاحاتي نيز به حق پيشبيني نمودهاند كه «هوا به راستي پسه» و با يك چرخش ناگهاني شايد بتوان با يك تير دو نشان زد. هم از اين طرف رأي جلب كرد و پايگاه ميز و مقام را از گزند بركناري -با شروع به كار باند جديد حكومتي- مصون نگه داشت و هم نقطهي مثبتي در كارنامهي خود بگذارند كه اگر وقتي «تقي به توقي خورد»، يك نمرهي قبولي هم در كارنامهي پر از تجديد و تكمادهي خود به مبارزان و مردم كرد ارائه دهند؛ تا كه قبول اوفتد و در نظر آيد. كاري كه طرفداران باند محافظهكار قبلاً انجام داده و البته نمرهي درخشاني هم كسب نكردهاند.توجه: به دنبال انتشار اين مقاله بدون شك آماج حملات هميشگيِ آقايان قرار خواهم گرفت و انواع و اقسام تهمتهاي سياسي و اخلاقي «مزدور، جناح راستي و بياخلاق و غيره» را تكرار خواهند كرد. به عنون يك زن كرد نميتوانم با سكوت، نظارهگري منفعل باشم و از حملات هم ابايي ندارم. تاريخ، بهترين قاضي خواهد بود و آينده همه چيز گذشته را روشن و شفاف خواهد كرد.
0 Comments:
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home